صفحه اصلی > سنگ و تاریخ : مهمترین معادن سنگ هخامنشیان

مهمترین معادن سنگ هخامنشیان

در تمدن‌های باستانی مانند ایران و مصر که دسترسی به معادن سنگ غنی و مرغوب وجود داشت، ساخت معابد و کاخ‌ها از مصالح بادوام و سنگ‌های گران‌بها نوعی وظیفه مقدس محسوب می‌شد. این جوامع بر این باور بودند که برای خدایان جاودان، می‌بایست جایگاه‌هایی ابدی ساخت که هزاران سال پابرجا بماند. در مقابل، خانه‌های شخصی با عمر کوتاه انسان‌ها، اهمیت چندانی در انتخاب مصالح نداشتند.

در دشت مرودشت، معادن سنگی که مصالح ساختمانی مجموعه جهانی تخت جمشید از آن استخراج می‌شد، هنوز قابل مشاهده است. بقایای کارهای ناتمام در این معادن تاریخی، فرصت بی‌نظیری برای محققان فراهم کرده تا به مطالعه دقیق روش‌های استخراج و پرداخت سنگ در دوران هخامنشی بپردازند.

بررسی‌های باستان‌شناسی و مطالعات زمین‌شناسی نشان می‌دهد که سنگ‌های مورد استفاده در ساخت کاخ‌های تخت جمشید عمدتاً از سه نوع سنگ تشکیل شده‌اند:

– سنگ آهکی خاکستری روشن با فسیل‌های مربوط به دوره کرتاسه میانی تا بالا که از اطراف تخت جمشید و نواحی مختلف کوه رحمت استخراج می‌شد. در دامنه‌های این کوه، رگه‌های متعددی وجود دارد که از آنها قطعات بزرگ سنگ برای ساخت تنه ستون‌ها، سرستون‌ها و درگاه‌های یکپارچه کاخ آپادانا بریده شده‌اند.

– سنگ آهکی خاکستری مایل به سیاه با بافت سخت‌تر و فشرده‌تر که از معدن مجدآباد در ۴۰ کیلومتری غرب تخت جمشید به دست می‌آمد. در این معدن، قطعات عظیم سنگی که به صورت نیمه‌کاره از کوه جدا شده‌اند، همچنین نمونه‌هایی از زیرستون‌ها و ستون‌های نیمه‌تراشیده شده به چشم می‌خورد که گواهی بر فرآیند تولید در دوران باستان است. کاخ تچر و صدستون در تخت جمشید با استفاده از سنگ های این معدن ساخته شده است .

– سنگ آهکی کرم مایل به سفید که از معدن الماس بری سیوند در 35 کیلومتری تخت جمشید در جوار روستای باستانی سیوند برداشت می شد . از این سنگ کمتر در تخت جمشید استفاده شده است . بیشترین استفاده از این سنگ در پاسارگاد انجام گرفته است .

این معادن نه‌تنها منبع تأمین مصالح ساختمانی بودند، بلکه امروزه به عنوان اسناد باارزشی از فنون استخراج و پرداخت سنگ در دوران هخامنشی محسوب می‌شوند. بررسی این محوطه‌ها ،  اطلاعات ارزشمندی درباره تکنولوژی ساخت و ساز، سیستم‌های حمل و نقل و سازماندهی کار در یکی از باشکوه‌ترین دوره‌های تاریخ ایران را  ارائه می‌دهد.

معدن رحمت

در سراسر ایران و جهان کوه‌های بسیاری وجود دارند که برخی از آن‌ها به نماد یک ملت تبدیل شده‌اند و علاوه بر ارزش مذهبی، از جایگاه حماسی نیز برخوردارند. در میان کوه‌های ایران، کوه مهر یا رحمت که خاستگاه تمدن هخامنشی است، از اهمیت ویژه‌ای برخوردار بوده و روایت‌های تاریخی بی‌شماری را در خود حفظ کرده است. این کوه با در آغوش گرفتن تخت جمشید، این بنای باشکوه جهانی، گواه عظمت تاریخ ایران است و گویی داریوش بزرگ روزگاری از فراز این کوه بر قلمرو پهناور خود نظاره می‌کرد. 

معدن رحمت

از آیین‌ها و نیایش‌های مردمان دوران باستان تا رشادت‌های وطن‌پرستانی که در برابر هجوم بیگانگان ایستادگی کردند، همه و همه با این کوه پیوند خورده‌اند. امروزه آرامگاه بسیاری از این قهرمانان ملی بر فراز کوه قابل مشاهده است. اهمیت کوه رحمت در دوران باستان به حدی بود که پادشاهان ساسانی به دلیل جایگاه مذهبی آن و مجاورت با شهر استخر، مراسم تاجگذاری خود را در این مکان برگزار می‌کردند. این کوه به مدت نزدیک به هزار سال در دوره ساسانیان کانون تحولات مذهبی ایران بود و وجود تخت جمشید و شهر استخر بر اهمیت آن می‌افزود. 

کوه رحمت یا کوه مهر در شمال شرقی شهرستان مرودشت قرار گرفته و به صورت منفرد با جهت شمالی-جنوبی امتداد یافته است. این کوه با وسعتی حدود ۵۰ کیلومتر و عرضی نزدیک به ۱۵ کیلومتر، دشت ارسنجان را از مرودشت جدا می‌کند. در دامنه‌های آن محوطه‌های تاریخی متعلق به دوره‌های مختلف و همچنین آثار زندگی عشایری کشف شده است. به ویژه دامنه شمالی کوه و محدوده میان تخت جمشید تا شهر ساسانی استخر، مملو از گورهای باستانی و آثار تاریخی متعلق به دوره‌های هخامنشی، فراهخامنشی و ساسانی است. همین غنای تاریخی سبب شده تا اهمیت ثبت جهانی این کوه برای یونسکو به اثبات برسد. 

در طول تاریخ، این کوه به دلیل وجود تخت جمشید، شهر باستانی استخر و معبد بزرگ آناهیتا، به عنوان مرکز مذهبی امپراتوری‌های هخامنشی و ساسانی شناخته می‌شد. در میان انبوه آثار باستانی این کوهستان، تخت‌جمشید یا شهر پارسه هخامنشیان جایگاه ویژه‌ای دارد. همچنین شواهد گسترده‌ای از گورستان‌های باستانی در این منطقه یافت شده که بر غنای تاریخی آن می‌افزاید. 

از معدن سنگ رحمت که در دل این کوه قرار دارد، برای ساخت بخش‌هایی از تخت جمشید استفاده شده و مردم بومی تا امروز این مکان را مقدس می‌دانند. این اثر ارزشمند در تاریخ ۱۹ مرداد ۱۳۸۴ با شماره ثبت ۱۲۷۷۸ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده است. کوه رحمت نه تنها یادگاری از تاریخ کهن ایران، بلکه نمادی از عظمت و اصالت تمدن ایرانی است که همچنان استوار و پرشکوه بر جای مانده است.

معدن سنگ کوه رحمت نقش کلیدی در ساخت یکی از باشکوه‌ترین بناهای تمدن بشری، یعنی تخت جمشید، ایفا کرده است. سنگ‌های استخراج شده از دامنه‌های این کوه، عمدتاً از نوع آهک با کیفیت بالا و به رنگ خاکستری مایل به زرد بودند که به دلیل استحکام و قابلیت تراش‌پذیری عالی، برای ساخت پایه‌ها، ستون‌های عظیم و نقوش برجسته تخت جمشید مورد استفاده قرار گرفتند. 

فرآیند استخراج و حمل این سنگ‌ها نشان‌دهنده مهارت بالای مهندسان هخامنشی است. سنگ‌ها پس از برش اولیه از کوه، به صورت خام یا نیمه‌تراش به پایین منتقل می‌شدند و سپس در محل ساخت، با دقت بالا پرداخت نهایی می‌یافتند. مقاومت این سنگ‌ها در برابر عوامل جوی باعث شده که پس از گذشت بیش از دو هزار و پانصد سال، بخش‌های قابل توجهی از تخت جمشید همچنان پابرجا بماند. 

جالب اینجاست که این معدن تنها یک منبع ساختمانی نبوده، بلکه احتمالاً به دلیل استفاده از سنگ آن در ساخت نیایشگاه‌ها و آرامگاه‌های سلطنتی، از تقدس خاصی نیز برخوردار بوده است. حتی در دوره‌های بعدی مانند زمان ساسانیان نیز از این معدن استفاده می‌شد، اگرچه به گستردگی دوران هخامنشی نبود. 

امروزه آثار به جای مانده از فعالیت‌های باستانی در این معدن، از جمله جای ابزارهای استخراج و نشانه‌های برش سنگ‌ها، قابل مشاهده است. با وجود فرسایش طبیعی بخش‌هایی از معدن در طول قرن‌ها، این مکان همچنان به عنوان بخشی ارزشمند از میراث فرهنگی ایران شناخته می‌شود. تحقیقات باستان‌شناسی اخیر نشان می‌دهد که این معدن نه فقط یک منبع مصالح ساختمانی، بلکه نمادی از پیوند بین طبیعت و تمدن پیشرفته هخامنشیان بوده است. 

استفاده هوشمندانه از سنگ کوه رحمت در ساخت تخت جمشید، شاهدی بر توانایی‌های فنی و هنری سازندگان آن است و بیانگر نگاه عمیق آنان به مفاهیم ماندگاری و عظمت در معماری می‌باشد. این سنگ‌ها که روزی بخشی از کوه بودند، امروز به بخشی جدایی‌ناپذیر از هویت تاریخی ایران تبدیل شده‌اند.

معدن مجد آباد

کوه مجدآباد در دامنه‌های زاگرس مرکزی، در منطقه‌ای که امروزه شهر رامجرد در شهرستان مرودشت نامیده می‌شود، واقع شده است. این کوه با فاصله‌ای حدود 40 کیلومتری از تخت‌جمشید، یکی از مهم‌ترین منابع تأمین سنگ‌های مرغوب برای ساخت این مجموعه‌ی بی‌نظیر بوده است.

معدن مجدآباد

باستان شناسان معتقدند هخامنشیان با دقت و وسواس خاصی سنگ‌های مورد نیاز خود را انتخاب می‌کردند. در حالی که از معادن متعددی در اطراف تخت‌جمشید سنگ استخراج می‌شد، سنگ‌های مرغوب‌تر و با کیفیت‌تر عمدتاً از کوه مجدآباد تأمین می‌شد. این انتخاب آگاهانه، با وجود مسافت نسبتاً طولانی تا محل ساخت‌وساز، نشان‌دهنده‌ی اهمیت کیفیت مصالح در نزد معماران هخامنشی است.

فرآیند استخراج و حمل این سنگ‌های عظیم، چالشی عظیم محسوب می‌شد. سنگ‌تراشان با ابزارهای ابتدایی مانند قلم و چکش، قطعات عظیم سنگی را از بدنه کوه جدا می‌کردند. این قطعات که گاه وزنی چند ده تنی داشتند، باید با دقت بالا پرداخت و آماده می‌شدند. سپس این سنگ‌های عظیم از مسیری ناهموار و طولانی به محل ساخت‌وساز منتقل می‌شدند.

این فرآیند طاقت‌فرسا، تنها با عشق و علاقه‌ی عمیق کارگران و هنرمندان آن دوره قابل تحمل بود. آن‌ها با ایمان به ارزش والای کاری که انجام می‌دادند، این رنج و مشقت را به جان می‌خریدند تا اثری جاودان از خود به جای بگذارند.

در معدن مجدآباد هنوز می‌توان نشانه‌های این تلاش خستگی‌ناپذیر را مشاهده کرد. قطعات سنگی نیمه‌کاره که فرآیند استخراج را نشان می‌دهند، آثار ابزارهای سنگ‌تراشی بر روی سنگ‌ها و قطعاتی که آماده حمل بوده‌اند اما به دلایلی رها شده‌اند.

این آثار گویای داستان پرتلاطم مردانی است که با دستان خویش، تاریخ را در سنگ حک کردند. انتخاب عمدی سنگ‌های مرغوب‌تر از مسافت دورتر، نشان‌دهنده‌ی وسواس هنری و اهمیت کیفیت در نزد معماران هخامنشی است. آن‌ها می‌دانستند که در حال خلق اثری هستند که باید قرن‌ها پایدار بماند و پیام تمدن ایرانی را به آیندگان برساند.

در دوران هخامنشی، استخراج سنگ با روش‌های مبتکرانه و حساب‌شده‌ای انجام می‌گرفت که نشان از درک عمیق معماران آن دوره از ویژگی‌های سنگ دارد. کار با انتخاب دقیق بخش‌های مناسب صخره آغاز می‌شد، جایی که سنگ‌تراشان ماهر با دقت سطحی هموار را برمی‌گزیدند. آن‌گاه با ابزارهای ویژه‌ای مانند کنرهای یک‌سره (کلنگ یک سر) و قلم‌های فولادی، ردیفی از حفره‌های منظم در سنگ ایجاد می‌کردند.

آثار ابزارهای سنگ‌تراشی بر روی سنگ‌ها

در این فرآیند ظریف، هر مرحله با دقت برنامه‌ریزی می‌شد. گوه‌های چوبی خشک که در حفره‌ها جای می‌گرفتند، با جذب آب به تدریج منبسط می‌شدند و با فشاری کنترل‌شده، سنگ را از جای خود جدا می‌کردند. این روش هوشمندانه نه تنها از هدررفت سنگ جلوگیری می‌کرد، بلکه کیفیت ماده خام را نیز حفظ می‌نمود. سنگ‌تراشان با مهارتی تحسین‌برانگیز، از هر ترک و رگه طبیعی در سنگ به نفع خود استفاده می‌کردند و با کمک اهرم‌های چوبی، قطعات سنگی عظیم را با کمترین ضایعات از کوه جدا می‌ساختند.

در محل معدن، سنگ‌ها به صورت نیمه‌تمام شکل می‌گرفتند. زائده‌های دسته‌مانندی که عمداً روی سنگ باقی می‌گذاشتند، هم برای حمل‌ونقل کاربرد داشت و هم از آسیب دیدن لبه‌های اصلی در مسیر طولانی تا محل ساخت‌وساز جلوگیری می‌کرد. این نبوغ عملی در کنار صبر و حوصله بی‌نظیر کارگران، سنگ‌های عظیم را از دل کوه‌ها بیرون می‌کشید و به شکلی آماده می‌ساخت که هزاران سال بعد، ما را به حیرت وادارد.

آثار باقی‌مانده در معادن مجدآباد و کوه رحمت، همچون کتابی گشوده، این فنون کهن را روایت می‌کنند. راهروهای عمودی حفرشده در سنگ، قطعات نیمه‌کاره و رد ابزارها بر پهنه سنگ‌ها، همگی گواهی می‌دهند بر هنرمندی مردانی که سنگ سخت را چون موم در دستان خود نرم می‌کردند. این میراث فنی، نشان‌دهنده پیشرفت تکنولوژیکی آن دوران و بیانگر نگرشی عمیق به مقوله دوام و کیفیت در معماری هخامنشی می‌باشد.

معدن سنگ هخامنشی مجدآباد با موقعیت منحصر به فرد خود در ارتفاع 1630 متری از سطح دریا، همچون موزه‌ای روباز، گواهی زنده بر تمدن کهن ایرانی است. این محوطه تاریخی که از سه جهت به روستای مجدآباد و از غرب به کوه سبز محدود می‌شود، با وجود ثبت ملی در سال 1384، هنوز حریم مشخصی ندارد و نیازمند توجه و حفاظت ویژه است.

در این معدن کهنسال، ردپای تمدن شکوهمند هخامنشی به وضوح قابل مشاهده است. سنگ‌های نیمه‌کاره‌ای که گویی دیروز از کارگاه خارج شده‌اند، حکایت از پروژه عظیم ناتمامی دارند که قرن‌هاست در سکوت کوهستان منتظر تکمیل مانده است. هر قطعه سنگ نتراشیده در اینجا، صفحه‌ای از کتاب هنر معماری ایرانی است که برای نسل‌های آینده به یادگار باقی مانده.

با این حال، این گنجینه ملی که می‌تواند به یکی از قطب‌های مهم گردشگری فرهنگی-تاریخی کشور تبدیل شود، در معرض تهدیدهای مختلفی قرار دارد. نزدیکی به مناطق مسکونی، عدم تعیین حریم مشخص و نبود امکانات حفاظتی کافی، این میراث گرانبها را آسیب‌پذیر کرده است.

مسئولیت حفظ این اثر تاریخی تنها بر عهده یک سازمان خاص نیست. وزارت میراث فرهنگی به عنوان متولی اصلی، نیازمند همراهی و همکاری تمام نهادهای دولتی، سازمان‌های مردم‌نهاد و حتی جوامع محلی است. ایجاد زیرساخت‌های مناسب برای بازدیدکنندگان، نصب تابلوهای راهنما، استقرار نگهبان و ایجاد امکانات اولیه، گام‌های ابتدایی برای معرفی و حفاظت از این سایت تاریخی ارزشمند است.

ثبت ملی این معدن در سال 1384 اگرچه گام مهمی در شناسایی رسمی آن بود، اما نیازمند اقدامات عملی بیشتری است. این محوطه باستانی که می‌تواند به آزمایشگاهی زنده برای باستان‌شناسان، معماران و مرمت‌گران تبدیل شود، شایسته توجه و سرمایه‌گذاری بیشتری است.

حفاظت از چنین آثاری نه تنها وظیفه ملی که رسالت فرهنگی هر ایرانی است. این میراث گرانبها که حاصل خون و عرق پیشینیان ماست، باید به نسل‌های آینده منتقل شود تا آن‌ها نیز بتوانند از نزدیک شاهد شکوه تمدن ایرانی باشند و به این ترتیب، حلقه اتصال گذشته پرافتخار با آینده‌ای درخشان محکم‌تر گردد.

معدن سنگ تاریخی اَلماس بُری سیوند

معدن سنگ تاریخی الماس‌بری سیوند، گنجینه‌ای پنهان در دل کوه‌های سر به فلک کشیده مرودشت، از یادگارهای ارزشمند دوره هخامنشی به شمار می‌رود که به عنوان یکی از مهم‌ترین منابع تأمین سنگ در دوران باستان شناخته می‌شود. در این معدن شگفت‌انگیز، سنگ‌تراشان هخامنشی با مهارتی بی‌نظیر، برای استخراج سنگ‌های یکپارچه و مرغوب، عمیق‌ترین لایه‌های صخره‌ها را می‌شکافتند. نمونه‌های بارز این تلاش را می‌توان در بخش‌هایی از معدن مشاهده کرد که تا ۸ متر عمق و حدود ۴۰ متر طول دارند.

معدن الماس بری سیوند

بررسی‌های باستان‌شناسی نشان می‌دهد استخراج سنگ در این معدن با دقتی قابل توجه انجام می‌گرفته است. هنرمندان هخامنشی با استفاده از ابزارهایی مانند قلم، چکش و تیشه، با ایجاد شبکه‌ای منظم از شیارهای افقی و عمودی بر سطح صخره‌ها، قطعات سنگی را در ابعاد مورد نیاز از بستر اصلی جدا می‌کردند. این معدن که در ارتفاع ۲۰۰۰ متری از سطح دریا قرار دارد، صحنه خلق آثار معماری بی‌نظیری بوده که بعدها به تخت‌جمشید و پاسارگاد انتقال یافته‌اند.

یکی از جالب‌ترین ویژگی‌های این معدن، وجود محوطه‌ای ویژه برای استراحت کارگران است که در آن مبلمان سنگی شامل صندلی و نیمکت‌هایی از جنس سنگ تراشیده شده است. این مجموعه که احتمالاً قدیمی‌ترین مبلمان سنگی جهان محسوب می‌شود، نشان‌دهنده توجه ویژه هخامنشیان به رفاه نیروی کار بوده است. مسیرهای استخراج سنگ در این معدن که همچون کوچه‌هایی ماهرانه تراشیده شده‌اند، گواهی بر مهارت بالای معماران و سنگ‌تراشان آن دوره است.

این معدن تاریخی که بخشی از میراث فرهنگی ارزشمند ایران به شمار می‌رود، نیازمند توجه و حفاظت ویژه است. بقایای به جای مانده در الماس‌بری سیوند، نه‌تنها اطلاعات ارزشمندی درباره فنون استخراج و پرداخت سنگ در دوران هخامنشی ارائه می‌دهد، بلکه می‌تواند به عنوان یکی از جاذبه‌های مهم گردشگری تاریخی مورد بهره‌برداری قرار گیرد. حفظ این اثر بی‌نظیر که نشان‌دهنده عظمت معماری دوران هخامنشی است، وظیفه‌ای ملی برای همه ایرانیان محسوب می‌شود.

محوطه باستانی الماس‌بری همچون گنجینه‌ای پنهان در دل کوه تنب کرم، قرن‌هاست که خاموش اما گویا، روایتگر هنر معماری هخامنشیان است. این معدن سنگی منحصر به فرد که از دیرباز مورد توجه اهالی منطقه بوده، با ستون‌های نیمه‌تمام و آثار برجای مانده از کارگاه‌های سنگ‌تراشی، تصویری زنده از فرآیند ساخت آثار باشکوه پاسارگاد و تخت‌جمشید ارائه می‌دهد.

معدن الماس بری سیوند

کشف ارتباط این معدن با کاخ‌های هخامنشی پاسارگاد، داستان جالبی دارد. زمانی که باستان‌شناسان متوجه شدند سنگ‌های به کار رفته در بناهای پاسارگاد در هیچ یک از معادن اطراف یافت نمی‌شود، تحقیقات گسترده‌تری آغاز شد. سرانجام در سال 1334 خورشیدی، تیم تحقیقاتی بنگاه علمی تخت‌جمشید موفق به کشف معدن الماس‌بری در 35 کیلومتری پاسارگاد شد و معمای منبع سنگ‌های پاسارگاد را حل کرد.

یافته‌های این کاوش‌ها بسیار چشمگیر بود:

– کشف کارگاه برش سنگ در ارتفاع 150 متری از سطح زمین

– ستون‌های نیمه‌تمام آماده حمل

– تکه‌سنگ‌های عظیم با ابعاد حیرت‌انگیز (10×6×1 متر)

– ردپای سیستم حمل و نقل باستانی (غلتاندن سنگ‌ها به سمت دره و احتمالاً حمل با ارابه یا از طریق رودخانه)

این معدن که در سال 1384 در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسید، نه تنها از نظر باستان‌شناسی، بلکه از جنبه مهندسی معدن نیز شگفت‌انگیز است. تکنیک‌های استخراج و برش سنگ که در این محل به کار رفته، نشان‌دهنده دانش پیشرفته هخامنشیان در زمینه معدن‌کاری و سنگ‌تراشی است.

امروزه این محوطه باستانی با وجود ثبت ملی، نیازمند توجه و حفاظت بیشتری است. سنگ‌های نیمه‌کاری شده که قرن‌هاست در محل باقی مانده‌اند، می‌توانند اطلاعات ارزشمندی درباره فنون ساخت و ساز هخامنشیان در اختیار محققان قرار دهند. این میراث گرانبها که حلقه اتصال میان معادن سنگ و بناهای باشکوه هخامنشی است، سزاوار بررسی‌های بیشتر و معرفی به جامعه علمی جهانی است.

در دل دشت های گستردۀ مرودشت، جایی که تاریخ با سنگهای سخت درآمیخته، معدن سنگ الماس بری همچون گوهری خاموش و فراموش شده، یادگار روزگارانی است که هنر و عظمت هخامنشیان را در خود نهفته دارد. اینجا زمانی خاستگاه سنگ هایی بود که ستون های تخت جمشید و آرامگاه کوروش را برپا می داشتند و امروز اما، گویی تنها سایه ای از آن شکوه گذشته را با خود حمل می کند. 

سنگهای بریده شده و رد چکش های باستان بر دیواره های معدن، حکایت از هنرمندی پیشینیانی دارد که نه تنها سنگ ها را می تراشیدند، بلکه تاریخ را نیز در آنها جاودانه می کردند. اما امروز، این یادگار بی مانند، در میان بی توجهی ها و گاه بی مهری های ما، رنج می برد. برخی از همان کسانی که باید پاسدار این میراث باشند، گاه خود به دستان ویرانگر تبدیل شده اند. سنگهایی که روزی پایۀ تمدنی بزرگ بودند، امروز یا به غارت می روند یا در سکوت، خرد می شوند تا شاید جایی در دیوار خانه ای روستایی پیدا کنند. 

چرا چنین می شود؟ شاید پاسخ در این باشد که ما تاریخ را نه به چشم میراثی زنده، که چون شیئی بی جان و دورافتاده می نگریم. گویی این سنگها تنها یادآور روزگارانی سپری شده اند، نه پیوندی زنده با امروز ما. اما حقیقت این است که این سنگ ها، همانقدر که از گذشته سخن می گویند، برای آینده نیز پیام دارند. اگر امروز آنها را از دست دهیم، فردا چیزی برای گفتن نخواهیم داشت. 

راه چاره چیست؟ شاید پیش از هر قانون و بازدارنده ای، باید دل ها را به این سنگ ها پیوند زد. باید کودکانمان را به دیدن این معدن ببریم و به آنها بیاموزیم که هر تراش این سنگ ها، بخشی از هویت آنهاست. باید دانشمندان و هنرمندان را به کنار این دیواره های سنگی فراخواند تا دوباره زمزمۀ هنر و تاریخ را در آنها زنده کنند و شاید مهمتر از همه، باید به مردم سیوند و مرودشت نشان داد که این معدن، گنجینه ای زنده و فرصتی برای زندگی بهتر است. 

اگر امروز دست به کار نشویم، فردا جز توده ای از خاک و خرده سنگ چیزی باقی نخواهد ماند. و آنگاه آیندگان نخواهند دانست که ما چه داشتیم و چگونه از دست دادیم.

مقالات مرتبط

سنگ طبیعی در معماری باستانی ایران

در سرزمین کهن ایران، سنگ به عنوان یکی از ارکان اساسی معماری،…

اکتبر 18, 2025